بیش از نیمی از ایام ماه مبارک رمضان تاکنون سپری شده و در این مدت مخاطبان سیما شاهد پخش بخش عمده ای قسمت های سریال های ماه مبارک رمضان بوده اند. سریال های مناسبتی به دلیل ساخته شدن و عرضه در ایامی خاص، همیشه تلاش کرده اند تا «سرگرمی» وجه غالب شان نباشد و و در لایه های زیرین، سازندگان این آثار همواره به دنبال بهره گیری از فرصت ماه مبارک رمضان و ارائه نکات آموزشی و پیام های معنوی به مخاطبان خود بوده اند.
شبکه دو سیما در طول سال های گذشته کمتر موفق شده تا برنامه ای نمایشی تولید کند که به اثر برتر و برگزیده ماه مبارک رمضان در میان شبکه های تلویزیونی تبدیل شود. سال گذشته سریال چمدان در ایام ماه مبارک رمضان از این شبکه پخش شد که چندان مورد توجه قرار نگرفت. در میان آثار مناسبتی پخش شده از این شبکه تنها دو سریال «او یک فرشته بود» و «آخرین گناه» که در سال های 84 و 85 از این شبکه پخش شدند، توانستند در رقابت با شبکه های دیگر مورد توجه مخاطبان دیگر قرار گیرند اما امسال با پخش سریال «خروس»، به نظر می رسد این شبکه تلاش کرده تا فاصله خود با دیگر شبکه ها را به حداقل برساند و در بازار رنگارنگ سریال های مناسبتی ماه رمضان، اثری قابل رقابت با دیگر شبکه ها عرضه کند.
زوج کمدی در خروس
«خروس» ساخته سعید آقاخانی که بر اساس فیلم نامه «مصطفی کیایی» مقابل دوربین رفته قصه ساده و سر راستی دارد. قصه ای که در روایت آن از یک زوج بازیگر کمدی ـ یعنی جواد رضویان و یوسف تیموری ـ بهره گرفته شده است. این الگو در سال های اخیر در سریال های تلویزیونی مختلفی به کار گرفته شده و بهره گیری سریال ها از زوج های بازیگری، به یکی از امتیازهای چنین آثاری تبدیل شده است. نمونه مثال زدنی چنین سریال هایی «پایتخت» است که بخش عمده ای از موفقیت آن به پردازش روابط داستانی میان دو شخصیت ـ نقی و ارسطو ـ مربوط می شود. حالا در سریال خروس نیز جواد رضویان و یوسف تیموری در نقش اسی و کامران بخش عمده ای از بار روایت قصه را به دوش می کشند و کَل کَل ها و بده ـ بستان های آنها لحظاتی شیرین را برای مخاطب خلق می کند. رابطه این دو شخصیت سرشار از رفاقت،از خود گذشتگی و اصطلاحا «مرام گذاشتن» است که بخش عمده ای از مشکلات نیز به واسطه همین رفتار دوستانه حل و فصل می شود.
جنس کمدی سریال خروس مانند هر اثر کمدی دیگری بر اغراق استوار است. مشکلات و گرفتاری های شخصیت های داستانی این سریال بزرگنمایی شده اند تا آنها برای حل این مشکلات وارد میدان شوند. البته این مشکلات به گونه ای نیست که زندگی این شخصیت ها را تهدید کند اما به دلیل مواجهه نادرست شخصیت ها با این مشکلات، روز به روز پیچیده تر می شوند. مثال ساده این نکته در سریال، ماجرای فیلم عروسی آقای زرنگار و همسرش است که با اشتباه اسی، تبدیل به فیلمی هنری شده و عدم علاقه اسی به حل این مشکل، برای او و خانواده اش به کابوسی دنباله دار تبدیل شده است که روز به روز ابعادی تازه تر به خود می گیرد و بر اثر بدقولی اسی ـ به عنوان یک امر مذموم اخلاقی ـ مانند یک هیولا سایه اش را بر سر اسی گسترده تر می کند.
پس زمینه های اجتماعی یک سریال طنز
نکته قابل تامل دیگر در سریال خروس، پس زمینه اجتماعی داستان آن است. گره افکنی و گره گشایی سریال حول و حوش شخصیت پدر خانواده صورت می گیرد. پدری که به دلیل عدم توانایی در پرداخت هزینه بیمارستان، در این محل محبوس شده و حالا اعضای خانواده تلاش می کنند تا او را از موقعیتی که در آن قرار گرفته خلاص کنند. هرچند در روایت یکی از قصه های فرعی سریال که خانواده تصور می کنند پدر در بیمارستان ازدواج کرده، اغراق فراوانی صورت گرفته و حتی این بخش از سریال گاهی غیر قابل باور شده اما در کانون توجه قرار دادن یک «پدر» و نمایش همدلی اعضای خانواده برای رهایی او، نکته مثبتی در یک سریال تلویزیونی محسوب می شود.
وجه قابل توجه دیگر سریال، روایت ماجراهای آن در یک محله است. محله ای که در میان اعضای آن مناسباتی صمیمی وجود دارد. همسایه ها از حال یکدیگر با خبر هستند و روحانی محل نیز به حل مشکلات مردم توجه می کند. این ویژگی در ساختار محله ای سنتی و قدیمی رخ می دهد که هنوز دیوارهای بلند میان روابط آدم ها قرار نگرفته است. اگر دقت کنید، این ویژگی در سریالی مانند مادرانه نیست یا در سریال دودکش نیز شاهد تعامل شخصیت ها با همسایگان نیستیم اما در سریال خروس، روابط اعضای محله و فعالیت هایی همچون حضور در مسجد نیز مورد توجه واقع شده است. حضور در مسجد در یک دوره طولانی، پای ثابت رویدادهای سریال های مختلف و به خصوص سریال های مناسبتی بود اما در سریال های امسال، این مساله به حداقل رسیده است و تا اینجای کار صرفا در سریال خروس از فضای مسجد به عنوان مکانی انجام امور دینی از یک طرف و طرح مشکلات مردم محله از طرف دیگر بهره گرفته شده است.
این سریال به نمایش چند نوع الگوی ازدواج می پردازد و قصه خود را بر اساس آن استوار می کند. الگوی اول ازدواج خواهر اسی است که در آن داماد فردی ساده و زحمتکش است. در این بخش روابط عاطفی پُررنگی مشاهده می شود. در نقطه مقابل، رابطه زرنگار و همسرش است که خالی از هر نوع احساس و عاطفه است و بیشتر به یک معامله شبیه است. همراهی این دو شخصیت با یکدیگر، بیش از آنکه تداعی کننده ارتباطی از جنس همسری باشد، برای شخصیت های داستان یادآور ارتباط دختر و پدری است و هربار نیز آنها در مواجهه با دیگران مجبور به توضیح این مساله می شوند.
لولایی، بازیگری که همچنان غلام است
سریال خروس برای نمایش از شبکه دو سیما ساخته شده است. شبکه ای که برای مخاطبان کودک و نوجوان تعریف شده است. البته قصه سریال حال و هوایی نوجوانانه ندارد اما حضور پسر بچه ای چاق و تُپُل در سریال و درگیر شدن او در تصمیم گیری های خانواده،وجه نوجوانانه سریال را نیز تاحدودی تامین می کند. این شخصیت برخلاف ظاهر و فیزیک کمیک آن، به فردی در داستان تبدیل نشده و اظهار نظرهایش از سوی اعضای خانواده مورد توجه قرار می گیرد.
سریال خروس نکته قابل تامل دیگری هم دارد و آن بهره گرفتن از حضور شخصیت واقعی حمید لولایی در نقش واقعی خود در سریال است. بازیگری که به عنوان یک چهره محبوب تلویزیونی در مواجهه با مخاطبان گوناگون در سریال، موقعیت های طنز زیبایی ایجاد می کند. مثلا جایی که در مقابل خانه اش، به تقاضای مردی پاسخ داده و عبارت «نه... غلام» را با لحن خشایار مستوفی به زبان می آورد و به سبک و سیاق این شخصیت، سیلی محکمی به گوش یک نفر می زند و یا در جای دیگری که به درخواست جوانی شهرستانی، با پدر آن جوان به زبان آذری صحبت می کند، بیننده با فضایی صمیمی و سرشار از حس اعتماد مخاطبان تلویزیون به یک کاراکتر تلویزیونی مواجه می شود که حتی درسخت ترین شرایط نیز نسبت به مخاطبانش بی توجه نیست و خواسته آنها برای گرفتن عکس یادگاری را برآورده می کند.
انتهای پیام/م. ف- ب.ب
ارسال نظر